ArshamArsham، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

Love and sun

تب لعنتي

ارشامم عزيزم دلم واسه شيطونيات تنگ شده نفس مامان الهي فدات شم كه انقد بيحالي همش ميخواي بغل باشي هيچي به جز اب نميخوري پري شب يهو لرز كردي بعدم تب بالا واسه اولين بار اين طوري ميديدمت صبح ديروز برد يمت دكتر گفت ١از گوشات چرك كرده پنيسيلين داد همه اينا يه طرف دارو نخورد نت از همه بدتر به هيچ روشي نميخوري اصلا مجبور ميشيم به زور بهت دارو بديم زير چشات گود افتاده شكمت صاف صاف شده بدتر از اون دندوناي كرسيت كه ١ماه پيش درد داشتو باد كرده بود اونم ٢روز قبل مريضيت باد كرده اذيتت ميكنه همه چي قاطي شده جرات نميكنم وزنت كنم ميدونم كلي كم كردي اي خدا من طاقت ندارم تو كه مريض ميشي منو بابات هم مثل تو مريض ميشيمو بي اشتها اي خدا ارشامو ميسپارم به خودت اي...
26 مرداد 1392

ارشام و مهد

ارشامم ديگه كاملا عادت كردي به مهد ديگه وقتي ميخوام بيام بيرون گريه نميكني خيلي خوشحالم عزيزم خدا رو شكر ديگه خوشحالي اونجا منم خوشحالم ساله ديگه همين موقع فك كنم ديگه كاملا دانماركي حرف بزني فقط ساعت خوابه يه خورده به هم ريختست كه از امروز دارم درستش ميكنم كه ظهر اونجا بخوابي دوست دارم تا بينهايت پسر ٢سالو ٢ماهه من
15 مرداد 1392

دومين باغ وحش

ارشامم ديروز واسه دفعه دوم رفتي باغ وحش نه دوربين بردييم نه تشكيلات چون قرار نبود بريم ولي يهويي رفتيم اين دفعه بيشتر حيوونارو ميشناختي مخصوصا پينگو و دوستش هههه فيل هم خيلي دوست داري همش ميگفتي الفنت يه چرت كوچولو هم زديو ٣ساعتي بوديمو بعد برگشتيم خونه. راستي مامان ديروز موهاشو كوتاه كوتاه كرد.
13 مرداد 1392

٢٦ ماهگي

ارشامم ٢٦ماهگيت مبارك نفسم با ١روز تاخير مامانو ببخش عزيزم دوري از تو مصادف شد با ٢٦ماهگيت دوست دارم پسر بهاريه غرغرو(:
4 مرداد 1392

اولين خواب بدون تو

ارشامم ٤شنبه شب بدون تو تا صبح سر كردم جداً از تو خيلي سخت بود ولي تو پسركم خيلي اقا بودي اصلا بهونه نگرفتي حتي پشت تلفن هم حرف نميزدي همش سرگرم بودي ساعت ١٠شب هم كه زنگ زدم بابا گفت خوابيدي . چون صبحش مهد داشتي نتونستم با خودم ببرمت منم قرار نبود شب بمونم ولي راه خيلي دور بود مجبور شدم خونه دوستم بمونم ٢ساعت راه بود با قطار ديروز ظهر كه اومد م اول از پشت پنجره ديدمت بعد اومد م تو كلي ماچم كردي و تعريف ١روز پيشم نبودم هم عطسه ميكردي هم بابات ميگفت انگار صبح دل درد داشتي خلاصه كه يكم هم ابريزش ديگه بدون تو جايي نميرم نفسم اصلا بهم خوش نگذشت همش دلم پيشت بود ولي كمي روحيم عوض شد كلي دوست پيدا كردم و تنها نيستم.
4 مرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Love and sun می باشد